بیوگرافی و زندگینامه عطار نیشابوری، عارفی از هفت شهر عشق

فریدالدین ابوحامد محمد عطار نیشابوری معروف به شیخ عطار نیشابوری، از شاعران و عارفان مشهور ایرانی قرن ششم و هفتم هجری است. این شاعر بزرگ در روستایی به نام کدکن در حوالی نیشابور متولد شد و با خلق آثار معروف و بی‌نظیر خود، توانست افتخاری برای همه مردم ایران زمین باشد. عطار نیشابوری یکی از برترین مردان نام‌آور تاریخ ادبیات ایران بوده که کلام ساده و بی‌آرایش او در اشعارش به زیبایی در دل نقش می‌بندد. در ادامه با معرفی اجمالی عطار نیشابوری، زندگی نامه، آرامگاه و  همچنین آثار عطار می‌پردازیم.

جان به لب آورده‌ام تا از لبم جانی دهی

دل ز من بربوده‌ای باشد که تاوانی دهی

از لبت جانی همی خواهم برای خویش نه

زانکه هم بر تو فشانم گر مرا جانی دهی

آشنایی با عطار نیشابوری

فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا به روایات برای پدر عطار نام هایی چون محمود، ابراهیم بن اسحاق ، یوسف ذکر شده است. در کدکن زیارتگاهی است به نام «پیرِ زِرًوَند» که مورد احترام اهالی است و اهالی بر این باورند که این مزارِ «شیخ ابراهیم» پدر عطار است.

در تاریخ سال ولادت عطار اختلاف است. برخی سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق، می دانند. مکان ولادت عطار قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده، می باشد. کودکی عطار با طغیان غزها همراه شد و او در کودکی  شکنجه ها، تجاوزها، خرابی ها، مرگ و درد و وحشت را اطراف خود مشاهده نمود. چند سال بعد، پس از فروکش فتنهٔ غز، عطار در مکتب مشغول آموختن شد. او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و با علوم مختلفی مانند قرآن، حدیث، فقه، تفسیر، طب، نجوم و کلام آشنایی داشت.

پدر عطار به شغل دارو فروشی یا همان عطاری مشغول بوده است، فریدالدین بعد از پدر همان پیشه او یعنی عطاری را در پیش می گیرد و گاهی نیز طبابت می کند اما اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته است. او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا ماجرایی برای او اتفاق می افتد.

ماجرای تغییر زندگی عطار به رسم سالکان

روزی درویشی به دکان عطاری فریدالدین می آید و از او که مشغول به معامله بود، طلب کمک می کند اما او به درویش کمکی نمی کند. درویش به او می گوید:ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطارمی گوید:همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش می گوید:تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار می گوید:بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر می گذارد و با گفتن کلمه الله از دنیا می رود. عطار با دیدن مرگ درویش شدیداً متغیر شده و دست از کسب و کار می کشد و راه زندگیش را تغییر می دهد.

سفرهای عطار و آشنایی با استادان برجسته

عطار بعد از ماجرای مرگ درویش متحول شد و چند سالی در خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف بود و در آن سال ها مشغول توبه و ریاضت و مجاهدت با نفس بود. به رسم سالکان عطار قسمتی از عمر خود را مشغول سفر بود و از مکه تا ماوراءالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها با مشایخ و بزرگان زمان خود دیدار کرد و به خدمت مجدالدین بغدادی رسید. سپس به نیشابور بازگشت و تا پایان عمر در آنجا زیست.

هدیه نسخه ای از اسرار نامه به جلال الدین

بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود که خردسال بود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور به زیارت شیخ عطار می رود، شیخ که در آن زمان کهنسال بوده، نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد.

آثار منظوم و منثور عطار

عطار مدتی از عمر خود را مشغول عطاری و طبابت بود و بعد از ادامه زندگی به رسم سالکان و گوشه گیری از خلق به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است. آثار شیخ به دو دسته منظوم که عبارت است از دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است و آثار منثور که عبارت است از:الهی نامه، اسرار نامه، مصیبت نامه، وصلت نامه، بلبل نامه، بی سر نامه، منطق الطیر، جواهر الذات، حیدر نامه، مختار نامه، خسرو نامه، اشتر نامه و مظهر العجایب.

ویژگی سخن عطار

سخن عطار ساده و گیرا و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است که خواننده را مجذوب می نماید. یکی دیگر از جاذبه های آثار او کمک گرفتن  از تمثیلات و بیان داستانها و حکایات مختلف می باشد.

تندیس عطار نیشابوری

چند شعر از شاعران نامدار در مورد عطار

عطار همواره مورد احترام شاعران دیگر بوده از جمله محمود شبستری که بیت زیر را سروده است:

محمود شبستری

مرا از شاعری خود عار نایدکه تا صد قرن چون عطار ناید

اگرچه زین نمط صد عالم اسراربود یک شمه از دکان عطار

صائب

خواهد رسید رتبه صائب به مولویگر مولوی به رتبه عطار می رسد

سیف

سیفم که بریدم زهمه نسبت خود لیکدر گفتن طامات چو عطار فریدم

فیض کاشانی

هرکسی در پرده اشعار می گوید سخنگاه مولانا و گه عطار و گاهی مغربی

مولانا

من آن مولای رومی ام که از کِلکَم شَکِر ریزدو لیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم
این شعر مولانا نیز در وصف عطار و سنایی است:
عطار روح بود و سنایی دو چشم اوما از پی سنایی و عطار آمدیم

مذهب

درباره مذهب عطار نیشابوری اختلاف است. برخی از اشعار او درباره فضیلت خلفا، ابوحنیفه و شافعی نشان می دهد بر مذهب اهل سنت بوده است اما او اشعار بسیاری در فضیلت امام علی(ع)،  امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و اهل بیت ( ع)  سروده که موجب شده است کسانی وی را شیعه بدانند.

در ادامه اشعار عطار درباره امام علی ( ع) را آورده ایم:

خواجهٔ حق پیشوای راستینکوه حلم و باب علم و قطب دین

ساقی کوثر، امام رهنمایابن عم مصطفا، شیرخدای

مرتضای مجتبا، جفت بتولخواجهٔ معصوم، داماد رسول

امام حسن :

نور چشم مصطفی و مرتضیشمع جمع انبیاء و اولیا

جمع کرده حُسن خُلق و حُسن ظنجملهٔ افعال چون نامش حسن

امام حسین :

کیست حق را و پیمبر را ولیآن حسن سیرت حسین بن علی

آفتاب آسمان معرفتآن محمد صورت و حیدر صفت

نُه فلک را تا ابد مخدوم بودزانکه او سلطان ده معصوم بود

قُرَّهُ العَین امام مجتبیشاهد زهرا شهید کربلا

وفات

مقبره عطار نیشابوری

سال وفات عطار مشخص نیست و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق، دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانسته اند. عطار نیشابوری هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور اسیر شد و به دست یک سرباز مغول به شهادت رسید. زمانی که ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد، شیخ قبل از مرگ با خون خود بر دیوار رباعی زیر را نوشت:

در کوی تو رسم سرفرازی این است

مستان تو را کمینه بازی این است

با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت

شاید که تو را بنده نوازی این است

چنانچه دربخش دیگری از فرهنگ و هنر نمناک خواندید مقبره شیخ عطار در فاصله دو کیلومتری به سمت غرب از باغ و آرامگاه حکیم عمر خیام نیشابوری در شهر نیشابور قرار گرفته است. قاضی القضاه یحیی بن صاعد، مقبره شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری را ساخت. بنای اصلی مقبره هشت ضلعی  و سنگ مقبره از نوع سنگ سیاه و عمودی است که اشعاری برروی آن حک شده است.

۵/۵ - (۱ امتیاز)
ممکن است شما دوست داشته باشید
ثبت دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.