کتاب آپرویژ جلد اول - خاک اره را اره نکن
وضعیت ظاهری کتاب : 100 صفحه
این کتاب جلد اول از مجموعه کتاب های انگیزشی آپرویژ است که در سال 1398 به چاپ رسیده است .
در این کتاب درباره موضوعاتی نظیر:
هدف
ارزش اهداف
اعتماد به نفس
بهانه
باور به اهداف
قضاوت
نوشته شده است و در نهایت با یک تلنگر پایانی این کتاب به پایان میرسد.
این کتاب درباره افراد سر شناسی نظیر :
1. هنری فور (سازنده خودرو فورد موستانگ و کارخانه موستانگ)
2. هوندا ( سازنده کارخانه هوندا)
3. و ...
نوشته شده است که بسیار عالی توضیح داده شده است.
جلد دوم و سوم این مجموعه در دست ویرایش است و به زودی به چاپ می رسد.
البته قابل ذکر است که این مجموعه شامل ده جلد است.
قسمتی از فصل اول کتاب:
حرف هایی که بر زبان رانده می شوند، گذرایند ولی کلام نوشته شده دایمی است.
بیشتر مردم، یا دست کم آدم های ناموفق، نمی دانند که زندگی دقیقأ همان چیزی را به ما می دهد که از آن می خواهیم. بنابراین، اولین کار این است که دقیقأ در پی چیزی باشی که می خواهی. اگر خواست تو مبهم و نامشخص باشد، هر آن چه به دست می آوری مغشوش خواهد بود.
اگر به دنبال کسب حداقل باشی، حداقل را بدست می آوری. هر خواسته ای باید کاملأ دقیق باشد. در مورد پول باید مبلغ و مهلتی را تعیین کنی تا در این مدت به آن برسی. مردم معمولأ چه می کنند؟ حتی آنها که پول می خواهند،آن هم به مبلغ گزاف، یک اشتباه واحد را تکرار می کنند. مبلغی و مهلتی مشخص را برای تهیه ی آن تعیین نمی کنند. اگر می خواهید مطمعن شوید فقط از یک نفر بپرسید برای سال آینده چه مقدار پول می خواهد کسب کند، از او بخواهید که سریع جواب دهد. اگر این فرد در راه موفقیت باشد، واگر برایش مشکل نباشد به شما اعتماد کند، می تواند به سرعت به شما پاسخ دهد.
از هر ده نفر نه نفر نمی تواند به این سوال ساده شما پاسخ دهد. این خطای متداولی است. زندگی دقیقأ می خواهد بداند شما چه انتظاری از آن دارید.اگر تو هیچ نخواهی، چیزی هم بدست نمی آوری.
اکنون از شما می خواهم قبل از خواند ادامه این کتاب به رویا و خیال خود میدان بدهید.محدودیتی برای خود قائل نشوید و خود را در چهار چوب امکانات فعلی مقید نسازید.
اگر اطمینان داشتید که هرگز شکست نخواهید خورد، چه می کردید؟ برای لحظه ای هم که شده به این قضیه فکر کنید. اگر مطلقأ اطمینان داشتید که موفق می شوید، به دنبال چه هدف هایی می رفتید و دست به چه کارهایی می زدید؟ هرآنچه به خیالتان وارد می شود روی یک برگه سفید یادداشت کنید،دقیق باشید،هرچه هدف خود را با جزییات بیشتر مجسم کنید، امکان گرفتن نتیجه، بیشتر است وقتی این هدفها را روی کاغذ می آورید در میان آنها به هدف هایی برمی خورید که سالها فکر شما را به خود مشغول کرده بوده است.هدف هایی هم هست که ممکن است هرگز به آنها فکر نکرده باشید. اما باید تصمیم بگیرید که واقعأ چه می خواهید. هر اتفاقی ابتدا در ذهن می افتد و سپس در دنیای بیرونی به وقوع می پیوندد.
اکثر هدف ها مرده متولد می شوند و از طریق برنامه های مشخص برای عملکرد، فوری باید نفس حیات در آنها دمیده شود. زمان پروراندن یک هدف، زمانی است که آن هدف متولد می شود. هردقیقه ای که آن هدف زندگی می کند.، فرصت بهتری برای زنده ماندن و بقا به آن می دهد. ترس از انتقاد،ریشه نابودی اکثر هدفهایی است که هیچ گاه به مرحله ی برنامه ریزی و عمل نمی رسند. خیلی ها باور دارند موقعیت مادی، نتیجه شانس های خوب است. این باور بدون زمینه نیست ولی کسانی که کاملا به بخت و شانس تکیه می کنند تقریبأ همیشه ناامید می شوند.
شما هرگز نمی توانید بگویید یک فکر در به ارمغان آوردن هدف چه کار خواهد کرد؟ چون فکرها شیء هستند و بال های هوایی شان چابک تر از کبوتران نامه بر است. آن ها از قانون جهان پیروی می کنند هرچیزی، چیز از نوع خود خلق می کند. آن ها شتاب می گیرند. تا آنچه از ذهن تان خارج می شود دوباره به ذهن تان باز گردانند.
(اِلا ویلر ویلکاکس)
یکی از قوانینی که من رعایت می کنم این است که هر وقت هدفی برای خودم در نظر می گیرم ، بی درنگ قدمی در جهت رسیدن به آن بر می دارم. اما رویا های انسان یک شبه عملی نمی شود. پیشرفت انسان همیشه قدم به قدم است. با خودتان دوست باشید و از این که زود به هدف نرسیده اید خود را مجازات نکنید.